فیلسوف یونانی در ۳۴۱ پیش از میلاد در ساموس واقع در دریای اژه زاده شد. پدر و مادرش از خانوادههای فقیر و بینوای این شهر بودند. ولی اپیکور با اینهمه در زادگاه خود به تحصیل مشغول گشت.
در ۱۲ سالگی شیفته فلسفه شد و در شهر تئوس نزد نوزیفانوس شاگردی کرد و با حکمت دموکریت آشنا شد. در ۱۹ سالگی به آتن رفت و در آکادمی افلاطون به مدت یک سال به فراگرفتن فلسفه اشتغال داشت پس از آن در شهرهای کولوفن و موتیلنه و لامپساکوس به تدریس پرداخت. تا آن که خود مکتبی را پایهریزی کرد به نام "اپیکوریسم" یا طرفداران زیبایی و لذت.
او را از اولین فیلسوفان مادّی شمردهاند. بعد از چندی باغی را در حومه آتن مرکز نشر عقاید خود قرار داده و برای همیشه همانجا ماند و کم کم طرفداران زیاد پیدا نموده و خود شهرت فوقالعادهای کسب کرد و بعد از مرگش نیز مکتب فلسفی او مورد توجه عده زیادی قرار گرفت. ...
اپیکور رسالهها و طومارهای زیادی برشته تحریر درآورده که به جز چند نامه از آنها اثری باقی نمانده است.
اپیکور با سیاست چندان میانهای نداشت و نمیتوان او را مانند ارسطو یک فیلسوف قانون گذار خواند اپیکور به سال ۲۷۱ پیش از میلاد قبل از میلاد در ۷۱ سالگی بدرود حیات گفت.
خلبان یک هواپیمای مسافربری از لحظه تیک آف تا لحظه ای که همه مسافران از هواپیمایش پیاده شوند مسئولیت حفظ جان مسافران را بر عهده دارد. پس منطقی است که اگر هواپیما در یک شرایط اضطراری قرار بگیرد که هواپیما نیازمند به کارگیری تمام مهارت ها و تجارب خلبان خود باشد، صندلی اجکت مسلما خلبان را از تکاپو برای نجات جان مسافران باز خواهد داشت. او بر این باور می ماند که اگر نتوانستم هواپیما را به شرایط عادی برگردانم "اجکت" خواهم کرد و بنابراین همه تلاش خود را برای نجات هواپیما نخواهد کرد. و چه بسا ممکن است بدون اینکه تلاشی انجام دهد خود "اجکت" کرده ومسافران را با یک غول فلزی در آسمان تنها بگذارد.
بنابراین صندلی اجکت و چتری برای خلبان تعبیه نمیشود تا ارزش جان او و همه مسافران به یک اندازه باشد. یا همه نجات میابند و یا همه به اتفاق خلبان سقوطی مرگبار را تجربه میکنند. ...
پس اگر درون هواپیمایی نشسته اید و فکر می کنید هواپیما شرایط استانداردی ندارد به این فکر کنید که خلبان هم درون همان هواپیما نشسته و او هم مثل شما چتر نجات ندارد. از پرواز لذت ببرید و هیجان و پویایی را با ترس عوض نکنید.
احساس مثل شیر اب نیست که بتوان هر وقت اراده کردیم انرا ببندیم و باز کنیم.اما اگر نمیتوانیم انرا تحت فرمان خود بگیریم، بهتر است با ان سر ملاطفت باز کنیم. اگر بطور ارادی و مستقیما مهار شدنی نیست، می توان غیر مستقیم اختیارش را به دست گرفت. احساس بد با کوشش اگاهانه،یا قدرت اراده،بر طرف شدنی نیست. باید با احساس دیگری به جنگش رفت. اگر نمیتوان با یورشی رودرو احساس منفی را از صحنه بیرون کرد، میتوان جایش را با احساس مثبت عوض کرد. فراموش نکنید حقایقی که از محیط برداشت میکنیم حالت می گیرد. هر وقت دیدیم که احساس نامطلوبی را تجربه میکنیم، چه بهتر که روی احساس نامطلوب تمرکز نکنیم. فکر بیرون راندنش هم بی مورد است. به جای اینکار چه بهتر که سراغ تصور مثبت برویم.ذهنمان را با خاطرات و تصاویر مثبت و مطلوب پر کنیم. اینطور احساسات منفی از بین میروند و خیلی راحت محو و بخار می شوند. با رجوع به تصاویر جدید،احساس تازه ای موافق حال شکل می گیرد. از سوی دیگراگر همه حواس متوجه بیرون راندن و حمله مستقیم به افکار نگران باشد،لزوما باید روی جنبه های منفی متمرکز شویم و اگر بتوانیم اندیشه نگران را از وجودمان بیرون کنیم، چه بسا اندیشه منفی جدیدی، بدتر از اولی جایش را بگیرد زیرا جو ذهنی گذشته هنوز منفی است. دکتر ماکسول مالتز_ روانشناسی تصویر ذهنی
یکی از نمادهای مقدس در آیین مسیحیت شکل پلیکان است. دلیل آن ساده است: در صورت فقدان کامل غذا پلیکان نوک خود را به گوشتش فرو می برد و از آن جوجه های خود را تغذیه می کند.
استاد می گوید: «ما اغلب قادر به درک نعمت هایی که داریم نیستیم. بسیاری از اوقات آنچه را که «او» برای تغدیه ی روح ما انجام می دهد درک نمی کنیم.
داستانی وجود دارد که در آن پلیکانی در یک زمستانی سخت از گوشت خود جوجه هایش را تغدیه کرد و هنگامی که عاقبت از شدت ضعف جان داد، یکی از جوجه هایش به دیگری گفت: «بالاخره خلاص شدیم! از خوردن غذای تکراری آن هم هر روز خسته شده بودم!»
مکتوب/ پائولو کوئیلو
تعداد کمی از مردم می خواهند که حقیقت را بدانند. درک ما از جهان بر اساس تعصبات ماست. حافظه مان به ما خیانت می کند. انگیزه های حقیقی ما، پنهان هستند. ما خودمان را به چیزهایی متقاعد می کنیم که حقیقی نیستند. ما از پشت فیلترهایی جهان را نگاه می کنیم که آن را برای ما قابل تحمل تر کند. به خود دروغ می گوئیم تا خود را راضی نگاه داریم
در روابط اجتماعی چنین عقیده ای هست که با فریب دیگران (زرنگی) می توان پله های ترقی را طی کرد. از این منظر، فریب دادن می تواند توجیه پیدا کند اما در ارتباط با خود، چه توجیهی می توان برای خودفریبی داشت؟ روان شناسان می گویند کسی که نتواند حقیقت را از خود پنهان کند، قادر نخواهد بود که آن را از دیگران هم پنهان کند. بنابراین به قول سورن کی یرکگارد: تنها یک فریب به معنی واقعی کلمه وجود دارد: خود فریبی خودفریبی یکی از بزرگترین موانع برای آزاد اندیشی است
فصاحت، در بالاترین حد خود، کمتر جایی برای منطق و تأمل باقی می گذارد، اما خودش را به طور کامل متوجه تمایلات و خواسته ها میکند، شنونده های مشتاق را افسون میکند و بر فهم آنها چیره می شود.
"دیوید هیوم"
Eloquence, at its highest pitch, leaves little room for reason orreflection, but addresses itself entirely to the desires and affections, captivating the willing hearers, and subduing their understanding
"David Hume"
این الگوها از سوی دكتر ساتوشی كانازاوا در دانشكده علوم اقتصادی و سیاسی لندن كشف شده و در مجله «سوشیال سایكولوژی كوآرترلی» به چاپ رسیده است.وی در این تحقیق دو پژوهش بزرگ انجام شده
در آمریكا را كه به بررسی ایدههای اجتماعی و ضریب هوشی هزاران نوجوان و بزرگسال پرداخته بودند، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
...
یك تحلیل جدید از جریانهای اجتماعی نشان میدهد كه مردان با هوش به دلیل رشد تكاملی، كمتر به همسران خود خیانت میكنند.
محققان در یك دانشگاه انگلیسی با انجام تحقیق جدیدی دریافتهاند، مردانی كه ضریب هوشی بالاتری دارند، به تك همسری و وفاداری طبیعی ارزش و بهای بیشتر میدهند، اما به نظر میرسد كه این ارتباط بین ضریب هوشی و وفاداری جسمیدر زنان دیده نمیشود.
دكتر كانازاوا ادعا میكند كه ارتباط ضریب هوشی و گرایش به تك همسری در مردان ریشه در رشد تكاملی آنها دارد
Finally all will be die one day and when 100years pass nobody will ask ,who were they and how they died
so is better live in your way and die the way you like
kenzaburo oe
بلاخره همه یک روزی می میرند و صد سال که بگذرد ، دیگر هیچ کس درباره ی این که دیگران که بودند و چطور مردند سوال نمی کند. پس بهتر است همان طور که دلت می خواهد زندگی کنی و همانطور که دوست داری بمیری.
"جهان شادمانه تر می شد ، اگر انسانها همان ظرفیتی که برای حرف زدن دارند را برای ساکت ماندن داشتند." باروخ اسپینوزا
................................................................. The world would be happier if men had the same capacity to be silent that they have to speak Baruch Spinoza
بی عیب و نقصی، همان طور که بارها به تو گفته ام، اخلاق نیست. فقط شبیه اخلاق است. بی عیب و نقصی به سادگی بهترین استفاده از سطح انرژیمان است. طبیعی است که برای این امر قناعت، ملاحظه کاری، بی آلایشی، معصومیت و بویژه فقدان خودبینی لازم است. همه ی اینها طوری است که گویی مقررات زندگیِ رهبانی است، ولی این طور نیست.
Impeccability, asI have told you so many times, is not morality,"Don Juan said. "It onlyresembles morality. Impeccability is simply the best use of our energylevel. Naturally, it calls for frugality, thoughtfulness, simplicity, innocence; and above all, it calls for lack of self-reflection. All thismakes it sound like a manual for monastic life, but it isn't
كه شيطان خوشحال و خداوند از شما دلگير مي شود.
وقتي اين نبض در شما نباشد ديگه عاشق هيچ كس و هيچ چيز نمي شويد پس اين حق عاشق شدن را از خودتون سلب نكنيد .
اگه در هر سني عاشق شديد مطمئن باشيد كودك درون شما سرشار از زندگي است.
افزایشِ انرژیِ ساحران، ناشی از ناپیوستگیِ خود بینیِ آنان است، این امر به حواس آنان اجازه می دهد که مشاهده و دریافت آنها بُرد بیشتری داشته باشد
سعی کردم برایت روشن کنم که تنها جریان ارزنده ی اعمال، چه برای ساحر و چه برای انسان میانحال، این است که اشتغال به تصویرِ خویش را محدود کنیم. هدف ناوال در مورد کارآموز خود، خُرد کردنِ آیینه ی خود بینیِ او است
The sorcerers' increased energy, derived from the curtailment of theirself-reflection, allows their senses a greater range of perception. I've been trying to make clear to you that the only worthwhile courseof action, whether for sorcerers or average men, is to restrict ourinvolvement with our self-image. What a nagual aims at with hisapprentices is the shattering of their mirror of self-reflection
نتایجی را که با دلیل و برهان به آن می رسیم، در تغییر زندگیِ ما اثر ناچیزی دارد و یا اصلا کوچکترین اثری ندارد. از این جهت نمونه های بی شماری از مردمی وجود دارد که کاملا به عقیده ی خویش اطمینان داشته اند و با وجود این بارها مخالف آن رفتار کرده اند و برای توجیه رفتارشان گفته اند که بشر خطاکار است.
conclusions arrived at through reasoning had very littleor no influence in altering the course of our lives. Hence, thecountless examples of people who have the clearest convictions and yetact diametrically against them time and time again; and have as the onlyexplanation for their behavior the idea that to err is human
کسي را که دوستش داري، آزادش بگذار؛ اگر قسمت تو باشد بر مي گردد، وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است.ازدواج هميشه آنگونه كه مي پنداريد، نتيجه عشق نيست.((ناپلئون بناپارت))
تا امروز ازدواج، تشکیل و یا نگهداشتن خانواده به عنوان هدفی بوده ، در حالی که امروزه انسان به دلیل تواناییهایی که پیدا کرده و به مرحلهی استقلال، آزادی و خودکفایی رسیده، ازدواج هدف نیست بلکه وسیلهایست برای سلامت فیزیکی و روانی و رشد و خوشبختی.....
درنتیجه اگر ازدواج منتج به اهداف مذکور نمیگردد این که باید ازدواج کرد یا چنین هدفی داشت، باید کنار گذاشته شود....
در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره میکند. سرانجام منوچهر پیشنهاد صلح میدهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را میپذیرند و قرار بر این میگذارند که کمانداری ایرانی برفراز البرزکوه تیری بیاندازد که تیر به هر کجا نشست آنجا مرز ایران و توران باشد. آرش از پهلوانان ایران داوطلب این کار میشود. به... فراز دماوند میرود و تیر را پرتاب میکند.
تیر از صبح تا غروب حرکت کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود میآید. و آنجا مرز ایران و توران میشود.*[۳] پس از این تیراندازی آرش از خستگی میمیرد. آرش هستیاش را بر پای تیر میریزد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش میشود و جانش در تیر دمیده میشود. مطابق با برخی روایتها اسفندارمذ تیر و کمانی را به آرش داده بود و گفته بود که این تیر خیلی دور میرود ولی هر کسی که از آن استفاده کند، خواهد مرد. با این وجود آرش برای فداکاری حاضر شد که از آن تیر و کمان استفاده کند.
بسیاری آرش را از نمونههای بیهمتا در اسطورههای جهان دانستهاند؛ وی نماد جانفشانی در راه میهن است.
برخی از درمانگران معنی گرا معتقدند و در واقع مصرند که هر بیماری دارای معنای مشخصی است .
از نظر این متخصصان بیماری انعکاسی است از بینش ها و روحیات منفی انسان .
در این شیوه درمانی " با فهرستی از بیماریها مواجهه می شویم که هر کدام از انها
محصول اندیشه ها و اعتقادات مخرب انسان است .
جالب اینکه بسیاری از افراد با عمل به این شیوه معنی گرایی در برخورد بابیماری های خود به نتایج درخشانی رسیده اند .
هم اکنون بعضی از مراکز درمانی در امریکا و اروپا " براساس این روش به درمان این بیماریها و ناراحتی های مراجعان خود می پردازند .
از میان ده ها نوع بیماری مختلف " سعی کردیم بعضی از شایع ترین و
معمول ترین ناراحتی ها و نارسایی ها را انتخاب و خلاصه ای از معانی نهفته در انها را بیاورم
درد : نیاز به محبت " احساس گناه ( و گناه همواره جویای مجازات است
ناراحتی های پوستی : اضطراب " ناپاکی مدفون شده گذشته " احساس تهدید
لخته شدن خون : مسدود کردن جریان شادمانی
سردردها : خود را بی اعتبار پنداشتن " انتقاد از خود
خستگی ( مفرط و مزمن ) : مقاومت " ملال " بی علاقگی نسبت به کاری که انجام می دهید
فشار خون : مشکل عاطفی دراز مدتی که حل نشده
حافظه : ترس " فرار از زندگی " ناتوانی برای دفاع از حق خود
تهوع ( عادتی ) : ترس " نپذیرفتن اندیشه یا تجربه ای ( خاص
ناراحتی های تنفسی : ترس از فرو دادن کامل زندگی " برای خود حق زندگی قایل نشدن
بی خوابی : عدم اعتماد به فرایند زندگی بی اشتهایی : نپذیرفتن خود " نفرت از خود " نفی زندگی خود
اعتیادها : هنگامی که ندانیم چگونه خود را دوست بداریم " فرار از خود
پراشتهایی : نیاز به حمایت " داوری درباره عواطف
زخم در دهان : دشنام و کلام نکوهیده " سرزنش و ملامت
دیابت : هیچ چیز شیرینی به جا نمانده
زخم معده : چه چیز شما را می خورد
سفید شدن ( زود هنگام ) مو : فشار " اعتقاد به فشار
یبوست : در گذشته ماندن " گاه نشانه خست
گرسنگی مفرط : نفرت مفرط از خود " وحشت و درماندگی
گلو درد : کلام خشمناک را در حلق نگه داشتن
ناراحتی های قلب : مشکلات دراز مدت هیجانی و عاطفی " عدم شادمانی
ناراحتی های غدد : عدم فعالیت ذهنی " خود را عقب نگه داشتن
عصبی بودن : ترس " تقلا " شتابزدگی " عدم اعتماد به فرایند زندگی
بیماری های مزمن : نپذیرفتن دگرگونی " ترس از اینده " احساس ناامنی
ستاره شناسان سیاره ای بزرگ تر از زمین را کشف کرده اند که جنس آن عمدتا از الماس تشکیل شده است.
به گزارش علم پرس به نقل از مهر، این سیاره به دور ستاره ای می گردد که با چشم غیرمسلح قابل مشاهده است.
این سیاره سنگی که ’۵۵ Cancri e’نام دارد به دور ستاره خورشید مانندی در صورت فلکی عقرب می گردد و دو برابر زمین است. سرعت حرکت این سیاره به دور خورشیدش آن قدر زیاد است که یک سال آن فقط حدود ۱۸ ساعت طول می کشد.
شعاع این سیاره دو برابر زمین و جرمش هشت برابر بیش از کره خاکی ماست.
چگالی و تراکم این سیاره، مانند زمین است این در حالی است که تراکم سیارات الماسی که پیش از این کشف شده بودند بیشتر است.
این سیاره همچنین بسیار داغ و دمای سطح آن حدود هزار و ۶۴۸ سانتیگراد است.
نیکو مادوسودان از دانشگاه ییل گفت: سطح این سیاره احتمالا به جای آب و گرانیت از گرافیت و الماس پوشانده شده است.
این کشف توسط دانشمندان آمریکایی و فرانسوی صورت گرفته است.
این مطالعه نشان می دهد دستکم یک سوم جرم این سیاره که برابر با سه برابر جرم زمین است از الماس تشکیل شده است.
سیارات الماسی پیش از این نیز کشف شده بودند اما این نخستین بار است که سیاره الماسی رصد می شود که به دور یک ستاره خورشید مانند می گردد و با این جزئیات مطالعه می شود.
مادوسودان افزود: این نخستین نگاه ما به سیاه سنگی یا شیمی کاملا متفاوت از زمین است.
کشف سیاره غنی از کربن به این معناست که دیگر نمی توان سیارات سنگی دور دست را با ترکیبات شیمیایی، وضعیت داخلی، اتمسفر و یا زیست شناسی مشابه زمین تصور کرد.
این سیاره حدود ۴۰ سال نوری یا ۲۳۰ تریلیون مایل از زمین فاصله دارد.