◕ جهـــــــــــان نمــا ◕
قالب وبلاگ

 There was no elbow room جاي سوزن انداختن نبود
  I couldn't find a seat at the party. There was no elbow room
نتونستم يه جاي خالي تو مهموني پيداكنم جابراي سوزن انداختن نبود 

  What a cheek عجب رويي / چه رويي
  After destroying my computer, he agai...

  n wants to work with it. What a cheek
بعد ازاينكه كامپيوترم رو داغون كرده باز دوباره ميخواد باهاش كار كنه عجب رويي داره  


   Think one is God's gift to mankind
انگار از دماغ فيل افتاده
   I don't know why Melissa shows off that much; she thinks she is a God's gift to mankind
نميدونم چرا مليسا اينقدر پز ميده فكر ميكنه از دماغ فيل افتاده  


  Red-letter day روز به يادماندني / روز خاطره انگيز
  I never forget the day that I bought my new car. It was one of my red-letter days
من هرگز روزي رو كه ماشين جديدم رو خريدم فراموش نمي كنم اون يكي از خاطره انگيزترين روزهاي من است  

 

 


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ شنبه 14 آبان 1391 ] [ 12:4 ] [ کیان ] [ ]

You have to live moment to moment, you
Have to live each moment as if it is the
Last moment. So don’t waste it in
Quarreling, in nagging or in fighting
Perhaps you will not find the next

Moment even for an apology

از لحظه به لحظه زندگی کردن گریزی نیست.
باید هر لحظه را چنان زندگی کنی که گوی واپسین لحظه است.
پس وقت را در جدل،گلایه و نزاع تلف نکن.
شاید لحظه بعد حتی برای پوزش طلبی در دست تو نباشد


موضوعات مرتبط: انگلیسی
[ سه شنبه 9 آبان 1391 ] [ 13:33 ] [ کیان ] [ ]

 

Touch my heart & u will feel,
Listen to my heart & u will hear,
Look into my heart & u will see that
U will always be a special part of me

 

قلب من رو لمس کن و احساس خواهی کرد
به قلب من گوش کن و خواهی شنید
داخل قلبم رو نگاه کن و خواهی دید
تو همیشه قسمت خاصی از من هستی


موضوعات مرتبط: انگلیسی
[ سه شنبه 9 آبان 1391 ] [ 10:0 ] [ کیان ] [ ]

    Nevermind, I'll find someone like you.
بیخیال ، من یکی دیگه رو پیدا میکنم    

    I wish nothing but the best, for you too.
من اگه بخوام آرزویی هم بکنم بهترین هارو برای تو میکنم    


    Don't forget me, I beg, I remember you said:-
التماس میکنم منو فراموش نکن ، یادم میاد گفتی     

   "Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead"
گاهی اوقات عشق تا ابد باقی میمونه و بعضی وقت ها هم برعکس، دردناک میشه     


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ جمعه 5 آبان 1391 ] [ 21:36 ] [ کیان ] [ ]

Now, birds are silent.
Butterflies are hanging.
Sun is sleeping
Moon is watching u,
Its time to Sleep, close your eyes..
Sweet Dreams.....GOOD NIGHT


موضوعات مرتبط: شعر و ادبیاتزبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 4 آبان 1391 ] [ 23:28 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 20:43 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: انگلیسی
[ سه شنبه 2 آبان 1391 ] [ 20:40 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ یک شنبه 30 مهر 1391 ] [ 22:42 ] [ کیان ] [ ]

  have/get goose bumps
  Meaning:
  Bumpy condition of the skin caused by a physical or emotional sensation
دقیقترین معادل واسه این اصطلاح اینه: “مو به تن ادم سیخ شدنکرک و پر کسی ریختن  
مثال  :

؟ Guy 1: Do you think Game is a good rapper
  Guy 2: yeah, I love his voice. I get goosebumps every time I listen to his songs
  Guy 3: ya, right on. I get a real buzz outta listening to his music

 
به نظرت رپر خوبیه؟ the game
۲: اره خب من عاشق صداشم. وقتی به اهنگاش گوش میدم ، مو به تنم سیخ میشه .
۳: اره حق با توئه (موافقم). از شنیدن اهنگاش خیلی حال می کنم  

 


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ شنبه 29 مهر 1391 ] [ 23:6 ] [ کیان ] [ ]
[ جمعه 28 مهر 1391 ] [ 20:54 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ جمعه 28 مهر 1391 ] [ 20:52 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ جمعه 28 مهر 1391 ] [ 20:50 ] [ کیان ] [ ]

 

Most Common American Idioms
پرکاربردترین اصطلاحات آمریکایی

1. PAINT THE TOWN RED

حال کردن – خوش گذروندن

After the exam, let's go out and paint the town!
بعده امتحان بیا بریم بیرون و حال کنیم


2. LONG FACE
به شدت ناراحت بودن - معادل عبارت : مگه کشتی هات غرق شده

A. Why the long face?
B.I failed my exam
چرا این قدر ناراحتی؟ مگه کشتی هات غرق شده؟
تو امتحان رد شدم


3. TO FEEL LIKE A MILLION DOLLARS
خوشحال و سرحال بودن- کبک کسی خروس خوندن – کیف کسی کوک بودن

I’m feeling like a million dollars now, because I have no homework today.
کِیفم خیلی کوکه، امروز تکلیف ندارم


4. MONEY TALKS
پول حرف اول رو میزنه

She gets what she wants. Well you know money talks!
هر چی رو میخواد، بدست میاره. پول حرف اول رو میزنه دیگه


5 .HIT THE BOOKS
زیاد درس خوندن - خر زدن

Tonight I'm going to hit the books!
امشب میخوام بشینم و خر بزنم


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 27 مهر 1391 ] [ 17:50 ] [ کیان ] [ ]

 

Love and Relationships Idioms
اصـــــــــــطلاحات عــــــــــــشقولانه
1. To fall for someone
عاشق کسی شدن

I fell for her in a big way. She's gorgeous!
بدجور عاشقش شدم. خیلی خوشگله

2. To find Mr. Right /Miss Right
شخص ایده آل (موردعلاقه)

Rita is always hoping to find Mr. Right but so far she has not had any luck.
ریتا امیدواره که مرد مورد علاقه اش رو پیدا کنه ولی تا الان که نتونسته

3. To patch up a relationship
از نو یک رابطه رو ساختن/شروع کردن

Jack and Lara believed it was time to patch up their relationship.
جک و لارا فکر کردن دیگه وقتش رسیده که رابطشونو از نو شروع کنند

4. To have a crush on someone
به کسی چشم داشتم - به کسی علاقه داشتن

Paul had a crush on Sophie since first grade.
پُل از همون کلاس اول از صوفی خوشش میومد (بهش چشم داشت)

5. To get hitched
ازدواج کردن

Once you get hitched, you're life will change forever.
وقتی ازدواج کنی، زندگیت برای همیشه تغییر میکنه

6. Head over heels
علاقه شدید به کسی داشتن- معادل عبارت می میرم برات

It's obvious that they're head over heels in love with each other.
قشنگ معلومه که واسه هم می میرن

7. To be hung up on someone
تو فکر کسی بودن - مدام به کسی فکر کردن

Antoinette has been hung up on Mary since yesterday.
از دیروز تا حالا آنتوانت همش تو فکره ماری هست

8. To make eyes at someone
خوش و بش کردن با کسی

Sally spent the whole evening making eyes at Stephen.
سالی تمام بعد از ظهر داشت با استفان خوش و بش میکرد

9. To pop the question
خواستگاری کردن

Marcus was waiting for the right moment to pop the question to Casey.
مارکوس منتظر فرصت مناسب بود تا از کِیسی خواستگاری کنه

10. Those three little words
دوستت دارم

Brian finally said those three little words to his girlfriend.
برایان بلاخره به دوست دخترش گفت که دوسش داره

 


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 27 مهر 1391 ] [ 17:2 ] [ کیان ] [ ]

"A Penny saved is a penny earned."

Meaning:
It is as useful to save money that you already have as it is to earn
more.
...


ترجمه: یک پنی پس‌انداز کنی مثل این است که یک پنی درآورده‌ای
مترادف فارسی: قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

 


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 27 مهر 1391 ] [ 17:0 ] [ کیان ] [ ]


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 27 مهر 1391 ] [ 16:58 ] [ کیان ] [ ]

 

Or rather
تا به حال به کلمه ی ترکیبی
or rather که ما بین جمله ها میاد دقت کردین؟ می دونید معنیش چی میشه؟ به جمله ی زیر دقت کنید و ببینید چه برداشتی از این کلمه دارین:
Jack is my friend , or rather he was my friend
در واقع ما از این ترکیب برای دادن اطلاعات دقیق تر در مورد جمله ی اول ازش استفاده می کنیم.من خودم شخصا “
or rather” رو به صورت “به بیان دقیق تر” یا “در واقع” معنی می کنم.پس جمله ی بالا رو میشه اینطور معنی کرد:
جک دوست منه ، در واقع اون یه زمانی دوست من بود.


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ پنج شنبه 27 مهر 1391 ] [ 16:52 ] [ کیان ] [ ]

 

If you don't like where you are , change it, you're not a tree

اگر جایی که ایستاده اید را نمی پسندید ، عوضش کنید ، شما درخت نیستید


موضوعات مرتبط: علمیروانشناسیزبان های خارجیانگلیسی
[ سه شنبه 25 مهر 1391 ] [ 22:40 ] [ کیان ] [ ]

He who desires a rose must respect its thorns.
هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد.


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 11:28 ] [ کیان ] [ ]

نتایجی را که با دلیل و برهان به آن می رسیم، در تغییر زندگیِ ما اثر ناچیزی دارد و یا اصلا کوچکترین اثری ندارد. از این جهت نمونه های بی شماری از مردمی وجود دارد که کاملا به عقیده ی خویش اطمینان داشته اند و با وجود این بارها مخالف آن رفتار کرده اند و برای توجیه رفتارشان گفته اند که بشر خطاکار است.

conclusions arrived at through reasoning had very little or no influence in altering the course of our lives. Hence, the countless examples of people who have the clearest convictions and yet act diametrically against them time and time again; and have as the only explanation for their behavior the idea that to err is human


موضوعات مرتبط: علمیشعر و ادبیاتسخنانی از بزرگان جهانزبان های خارجیانگلیسی
[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 11:11 ] [ کیان ] [ ]


Uncle vegetable seller
Oh ye
Uncle vegetable seller

.........OH ye
Do you have vegetable?
Oh ye
I want a lemon
Oh ye
I want you alone
Oh ye
Uncle vegetable seller
Oh ye
I want a cherry
Oh ye


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ یک شنبه 23 مهر 1391 ] [ 19:30 ] [ کیان ] [ ]

To fall in love
عاشق شدن

To laugh until it hurts your stomach
آنقدر بخندی که دلت درد بگیر

To find mails by the thousands when you return from a vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری

To go for a vacation to some pretty place.
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری

To listen to your favorite song in the radio.
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی

To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی

To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !

To clear your last exam.
آخرین امتحانت رو پاس کنی

To receive a call from someone, you don""t see a lot, but you want to.
کسی که معمولا زیاد نمی‌بینیش ولی دلت می‌خواد ببینیش بهت تلفن کنه

To find money in a pant that you haven""t used since last year.
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی‌کردی پول پیدا کنی

To laugh at yourself looking at mirror, making faces.
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!

Calls at midnight that last for hours.
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه

To laugh without a reason.
بدون دلیل بخندی

To accidentally hear somebody say something good about you.
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می‌کنه

To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours.
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می‌تونی بخوابی !

To hear a song that makes you remember a special person.
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می‌یاره

To be part of a team.
عضو یک تیم باشی

To watch the sunset from the hill top.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی

To make new friends.
دوستای جدید پیدا کنی

To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person.
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !

To pass time with your best friends.
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی

To see people that you like, feeling happy
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی

See an old friend again and to feel that the things have not changed.
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده

To take an evening walk along the beach.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی

To have somebody tell you that he/she loves you.
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره

remembering stupid things done with stupid friends. To laugh .......laugh. ........and laugh ......
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی

These are the best moments of life....
اینها بهترین لحظه‌های زندگی هستند

Let us learn to cherish them.
قدرشون روبدونیم

"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک هدیه است که باید ازش لذت برد نه مشکلی که باید حلش کرد


موضوعات مرتبط: زبان های خارجیانگلیسی
[ جمعه 21 مهر 1391 ] [ 21:30 ] [ کیان ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم
نويسندگان

دریافت كد ساعت