◕ جهـــــــــــان نمــا ◕
قالب وبلاگ

هر جا که ایروم بازم بختم سیاهه *** کار خیر کردنمم بینی گناهه

  از بس که غصه خردم مینه جوونی ***جور پیر شصد ساله بریدم زونی

     یه غمی مین دلمه چند یه کوهی *** روزگار دی سی  مو هم جهنم اوی

      جرمم یونه که دارم ی دل عاشق *** ایگون سی زندی کردن مو نیدم لایق

 مین دوره ای که کلک کار بر اوویده ***هیچ کسی وه عاشقی خیری ندیده

ندونم کویه ردهده مهربونی ***  کویه ره راه رسم زندگونی

ندونم ار کرم پرس که سردار ***  بگم ری چه اصولی کرده بی کار

ندونم ار پرسی ز علیمردون*** بگم شیرم سر چه کنده بی جون

  همش مین فکر پیل و نون و مالین *** سی پیل سر گو خوتونم گول ایمالین

خوتون دونین اگر هیچکس  ندونه *** مینه دنیا بختیاری هه نمونه

بیاین تا با یک دنیانه کنیم راس *** یه طوری که همه خو بگرن واس

 


موضوعات مرتبط: شعر و ادبیاتاقوام ایرانیبختیاری
[ جمعه 19 ارديبهشت 1393 ] [ 12:0 ] [ کیان ] [ ]

 

در جغرافیای بختیاری زردکوه سر به فلک کشیده با دره های عمیق و رودهای خروشان و چشمه های جوشان و طبعت دلکشش زیبایی وصف ناپذیری را به رخ می کشد . زرد کوه در میان بختیاران "زرده" گفته می شود و در متون کهن از آن به " زردک " نام برده . این کوه در-
-باورهای بختیاری آنقدر زنده و جاوید است که گویی از ازل روحی مقدس در کالبدش دمیده اند . زرده از با شکوه ترین و بلند ترین قله های زاگرس است و در فرهنگ اساطیری مردمانش نقش مهمی داشته تا آنجا که همچون انسانی از آن سخن رفته است و از دیرباز میعادگاه مردم بختیاری و نماد پیوند و هم گرایی بوده . مخصوصا به هنگام کوچ که گویی سیمرغ بر قاف رسیده است . این پندارهای کهن هنوز هم در میان مردم جاریست . و در ادبیات فلوکلوریک جایگاه ویژه‌ای دارد و نماد عشق و پایندگیست نشانه های بارز آن را میتوان در سروده های شاعران یافت چه زیبا دست ماییه ایست و چه زیباتر می شود هنگامی‌که در ترانه های ستاره ای موسیقی بختیاری آ بهمن از پس قرون و اعصار سر برون می آورند و رنگی تازتر می گیرد .

کُـه زردنه بگوین بگوین کردیمه گِردواری / تی به ره بو تا مالا بیان ز آسماری

کُـه زردنه بگوین بگوین آخی مندیرمون بو /گردواري كرديمه پاك آخي وا با مه نو
كُه زردنه بگوين بگوين آخي كوگس بخونه/سر چارده نومه خدا آخي دي مال كنونه
بهمن علاالدین

هیچ کُهی چند زرده برف نداره /هیچ دلی چند مو ماتم نداره
چنده گردم کُه به کُه زرده به زرده / مو ز کجه بجورم یار دس نخرده
گه زرده ، برفس نره گی یاسمنه / اشنیدم مال گپی پاچس نشینه
معنی ابیات
هیچ کوهی چون زرده برف به خود ندیده و هیچ دلی همچون دل من غم ندیده
کوه به کوه زرده به زرده جستجو کردم اما یاری که دل با یک کس داشته باشد نیافتم
قله پر برف زرد کوه گویی پوشیده از یاسمن است، به گمانم ایل بزرگی در دامنه اش منزل کرده .ترانه های فلوکلور

 

 


موضوعات مرتبط: گردشگری توریسماقوام ایرانیبختیاری
[ شنبه 29 مهر 1391 ] [ 8:39 ] [ کیان ] [ ]

سرزمین کنونی بختیاری هزاران سال است، که سکونتگاه گروه‌های مختلف انسانی است. شواهد گوناگون نشان می‌دهد، که سرزمین باستانی قوم لر، ده‌ها هزار سال پیش، مسکونی بوده‌است. منابع و امکانات طبیعی؛ از قبیل : آب، جنگل، مراتع، بارندگی مناسب، آبگیرهای فراوان و درّه‌های مستعد برای کشاورزی، این سرزمین را به یکی از بهترین زیستگاه‌ها و محل تجمع و سکونت گروه‌های انسانی در گذشته، تبدیل نموده بود. بعلاوه این امکانات در بلندی‌های زاگرس و دامنه‌های آن، محیط مناسبی برای رویش نباتات علوفه‌ای و گونه‌های مختلف حیوانات فراهم کرده بود.

کاوش‌های باستان شناسی نشان می‌دهد، که قدمت سکونت انسان در این منطقه، به چهل هزار سال می‌رسد. بازمانده‌های فرهنگی دوران پارینه سنگی، میان سنگی، نوسنگی و شهرنشینی در این ناحیه، به چشم می‌خورد. سرزمین بختیاری، از جمله محدود سرزمین‌هایی است، که انسان برای اولین بار، به اهلی کردن حیوانات و نباتات پرداخته، یا به دیگر سخن، زندگی ده نشینی و کشاورزی را، که لازمه پیدایش تمدن است، آغاز نموده‌است...

در کتاب خلاصه تاریخ هنر آمده‌است، که :

از دوره پارینه سنگیایران، در کاوش غاری در تنگ پبده (کوه‌های بختیاری در شمال شرق شوشتر)، ابزارها و سلاحهایی از سنگ ناصاف (چکش، پیکان، تیغه و تبرسنگی) و در نواحی همیان و میرملاس و دوشه از توابع لرستان تصاویر جانوران و آدمیان منقوش بر صخره‌های قائم به رنگ‌های سیاه و زرد و سرخ یافت شده‌است، که قدمتشان به حدود ۱۵ هزار سال قبل از میلاد می‌رسد. صاحبان این آثار از راه شکار دسته جمعی و صید ماهی و گردآوری ریشه و بَرِ گیاهان، غذای خود را بدست می آورده‌اند. 

انسان شناسان معتقدند که، انقلاب بزرگ نوسنگی یا پیدایش کشاورزی و تولید خوراک در نواحی شمال خلیج فارس، تا سوریه اتفاق افتاده‌است، که به هلال حاصلخیز شهرت دارد. کشت نباتات و غلات از این ناحیه آغاز گردید.

تپه ماهورها و دامنه‌های شمال و شمال شرق خوزستان که بخشی از قلمرو قوم لر می‌باشد، با ارتفاع نسبی ۳۰۰ تا ۱۵۰۰ متر و متوسط بارندگی ۳۰۰ تا ۵۰۰ میلی متر در سال، شرایط مساعدی برای رویش نباتات و کشت غلات فراهم ساخته‌است. در محدوده هلال حاصلخیز قرار دارد. همچنین برخی از حیوانات، بویژه بز در کوه‌های لرستان و بختیاری، اهلی گردید. هنری تی رایت باستان شناسامریکایی در سال‌های ۱۹۷۵ و ۱۹۷۶ میلادی ، در شمال شرقی خوزستان، در دشت ایذه و دشتگل ، به مطالعات باستان شناسی مبادرت نمود و از حیات مستمر و فعال گروههای انسانی در ۶ تا ۷ هزار سال پیش از میلاد ، در این مناطق گزارش داد.

در هزاره پنجم تا سوم قبل از میلاد، در دوره مس و دوره سنگ، شاهد ظهور قوم عیلام هستیم، که از کوه‌ها به دشت سرازیر شده و تمدّن تکامل یافته‌ای را تأسیس نمودند. حدود چهارهزار سال قبل از میلاد مسیح، در سرزمینی که شامل خوزستان، لرستان، پشتکوه و کوه های بختیاری است، حکومت عیلام رشد و تکامل یافت. مردم عیلام، دولت خـود را انشان یا آنزان می‌خواندند و ظاهراً به زبان آنزانی تکلم می‌کردند.

بیشترین آثار برجای مانده از دوره عیلامی، در محدوده شهرستان ایذه قرار دارد، که شامل چندین کتیبه به خط میخی و صدها نقش برجسته بر روی سنگ‌ها، صخره‌ها و کوه‌ها می‌شود و به همین علت، باستان شناسان این منطقه را سرزمین سنگ نگاره‌ها، نام نهاده‌اند. مصنوعات فلزی فراوانی مربوط به عصر آهن ؛ شامل : انواع سلاح‌ها، پیکره‌های کوچک اندام آدمی، ابزارهای مخصوص اسب، سنجاق‌ها و ده‌ها ابزار و وسیله دیگر، در لرستان کشف شده‌است، که از زندگی گروه‌های کثیری از انسانها حکایت دارد.

در هزاره دوم قبل از میلاد، اکوم، حکومت کاسیان را در بخش علیای سرچشمه‌های کارون، در کوه‌های بختیاری، تأسیس نمود.

از حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح نیز، آریایی‌ها وارد این منطقه شدند و دولت جدیدی تأسیس نمودند.

رومن گیرشمن ، باستان شناسفرانسوی، در کتاب ایران از آغاز تا اسلام، می‌نویسد :

پارسیان، در حدود ۷۰۰ سال قبل از میلاد، در پارسوماش، در کوه‌های فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر، ناحیه واقع در دو سوی ساحل کارون، نزدیک انحنای بزرگ این شط، پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد، مستقر شدند. عیلام دیگر در این زمان آن قدرت را نداشت، که از استقرار آنان در این ناحیه مخالفت کند... چیش پیش پسر و جانشین هخامنش، پیشتر عنوان پادشاه شهر انشان یافته و ناحیه مزبور را تا شمال پارسوماش اشغال کرده بود.

اما با ورود آریایی‌ها به این منطقه، آریایی‌ها تبدیل به قوم غالبی شدند، که فرهنگ و زبان خود را غالب کرده و رواج دادند. محکم ترین دلیل، گویش بختیاری هاست، که امتداد زبان پهلوی رایج، در بین پارسیان قبل از اسلام است. آداب ، رسوم و سنن فراوان دیگری نیز، پیوستگی بختیاری‌ها را، با پارسیان روایت می‌کند. تا جایی که برخی از منابع عقیده دارند که، لرها و بختیاری‌ها، بازماندگان قبیله‌های مارافیان و ماسپیان پارسی هستند، که نخستین قبیله‌هایی بودند که به کوروش پیوستند. شاید هم، بازماندگان قبیله اسه گرته (اسه = سنگ ، گرته = غار) باشند، که در کوهستان‌های زاگرس و درون غارها زندگی می‌کردند. 

با به قدرت رسیدن کورش بزرگ در پارسوماش و انشان، از پارسوماش تا استان فارس کنونی، به نام پارس نامبردار شد و در دوره اشکانیان به الیمایید تغییر کرد. دوباره در زمان ساسانیان به پارسه تغییر یافت و پس از زوال ساسانیان، در سده‌های نخستین اسلام، مورخین تازی همة زاگرس نشینان را کرد نامیدند و منطقه آنها را جبال خواندند... !،از سال سیصد هجری قمری به بعد به لر بزرگ مشهور شد و از زمان صفویه به بعد کهگیلویه و بویراحمد، از آن جدا شد و مانده آن به نام بختیاری در جغرافیای ایران نمایان گردید.

دراین باره، دکتر مازیار اشرفیان بناب، که تخصص وی در رشته ژنتیک پزشکی است، می‌گوید :

بر پایه پژوهش‌های ژنتیکی، عموم اقوام و گروه‌های جمعیتی ایرانی که در ایران امروزی (و حتی فراتر از مرزهای سیاسی کنونی ایران) زندگی می‌کنند، با اینکه دارای تفاوت‌های اندک فرهنگی هستند و حتی گاه به زبان‌های گوناگون هم سخن می‌گویند، دارای ریشه ژنتیکی مشترکی هستند. این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که نزدیک به ۱۰ تا ۱۱هزار سال پیش در بخش‌های جنوب باختری فلات ایران ساکن بوده‌اند، بر می‌گردد.

بنابر بررسی‌های ژنتیکی، ایرانیان با اروپایی‌ها، نه به شوند (علت) کوچ اقوامی از اروپا به ایران (در حدود ۴ هزار سال پیش)، که به شوند کوچ کشاورزان ایرانی به سوی اروپا (در حدود ۱۰ هزار سال پیش) است. اسناد تاریخی و باستان شناسی نشان می‌دهد که آریایی‌ها اقوامی کوچنده نبوده‌اند، بلکه از ۱۰ هزار سال پیش، در سرزمین ایران بوده و منشأ بزرگ ترین نوآوری‌های انسان مُدرن بوده‌اند. امروزه شواهد گوناگونی همچون یافته‌های باستان شناسی و ژنتیکی، درستی این فرضیه، که اقوامی از سرزمین‌های دور اروپایی، به فلات ایران کوچ کرده‌اند را، مورد پُرسش قرار داده و آن را رد می‌کند...! 

برخی انسان شناسان و زبان شناساناروپایی، برای فرضیه نژادپرستانه خود، که قصد توضیح و توجیه ریشه مشترک و شیوه گسترش زبان‌های هند و اروپایی و حتی برتری نژادی برخی اروپایی‌ها را داشته‌است و برای اصالت بخشیدن به این فرضیه خود، نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته‌اند و نام آریایی، که ریشه در زبان‌های سانسکریت و ایران باستان دارد را، به امانت گرفته و به نوعی مورد سوءاستفاده، قرار داده‌اند.

هم زمانی این سوءاستفاده علمی دانشمندان اروپایی در سده‌های نوزدهم و بیستم میلادی، با سیاست‌های ملی گرایانه وقت و تبلیغات گسترده و آموزش این که؛ ایرانیان ریشه در جمعیت‌های آریاییاروپایی دارند، در درازای چندین دهه، این باور نادرست را در ایرانیان پدید آورده که، نزدیک ۴ هزار سال پیش، قبایلی که به زبان‌های هند و اروپایی سخن می‌گفته‌اند، از شمال، وارد فلات ایران شده و جایگزین اقوام بومی ایران شده‌اند و ما ایرانیان امروزی، دنباله این آریایی‌های کوچنده هستیم.

همه ما ایرانیان از آریایی‌هایی هستیم که از بیش از ۱۰ هزار سال پیش، در این سرزمین (ایران) می‌زیسته‌اند و تئوری کوچ اقوامی از اروپای خاوری به ایران (که به نادرست و حتی به عمد توسط شماری از دانشمندان اروپایی نام آریایی بر آن‌ها گذاشته شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان، یک فرضیه نادرست و نژادپرستانه وارداتی است. 

بنابر یافته‌های دکتر اشرفیان، مردمی که ده تا یازده هزار سال پیش در جنوب غربی ایران (خوزستان، بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و بوشهر) سکونت داشته‌اند، از نظر ژنتیکی، نیای همه مردم ایران بوده‌اند و فرضیه کوچ آریایی‌ها، خارج از فلات ایران، باطل است و ایران، خاستگاه همیشگی ایرانیان آریایی بوده‌است.


موضوعات مرتبط: گردشگری اقوام ایرانیبختیاری
[ دو شنبه 24 مهر 1391 ] [ 11:9 ] [ کیان ] [ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم وزجان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران اول به دام آرم ترا و آنگه گرفتارت شوم
نويسندگان

دریافت كد ساعت